پایداری صلح و امنیت در قفقاز
تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۳۶۸۹۵۱
یک کارشناس روابط بین الملل در بین ۱۵ کشور همسایه ایران، ارمنستان را مرز امن ایران دانست و گفت: آذربایجان مخالف تحکیم روابط بین ایران و ارمنستان است ،زیرا روابط تجاری دو کشور میتواند منافع دو طرف را ترمیم کند و این خواسته آذربایجان و کشورهای دیگر نیست.
به گزارش خبرنگار ایمنا، درگیری میان ایروان و باکو در سال ۲۰۲۰، تحول مهمی در وضعیت مرزهای جمهوری آذربایجان با ایران و ارمنستان ایجاد کرد و با کنار رفتن جمهوری قرهباغ و پیوستن دوباره آن به حاکمیت جمهوری آذربایجان، پس از سه دهه نوارهای مرزی در منطقه شمال غرب رسمیت یافت اما آنچه در میان درگیریهای اخیر آذربایجان و ارمنستان، باعث شده مرز مشترک ایران و ارمنستان به خطر بیفتد، کریدور نخجوان به جمهوری آذربایجان است که با نام «دالان زنگهزور» در نقشههای جغرافیایی مشخص میشود و همان مرز ۳۸ کیلومتری مشترک ایران و ارمنستان در نوار جنوب خاک ارمنستان است که میتواند آذربایجان را به نخجوان وصل کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با اینکه ارمنستان قصد واگذاری «زنگهزور» به آذربایجان یا هر کشور دیگری را ندارد اما ایران به عنوان کشور سوم که به صورت مستقیم تحت تأثیر این تصمیم قرار خواهد گرفت، از آغاز اعلام کرد اجازه نخواهند داد درگیریهای دو کشور منجر به از دست رفتن مرز ایران و ارمنستان شود. سفر اخیر نخست وزیر ارمنستان به تهران علاوه بر تقویت همکاریهای منطقهای، اهداف زیادی را در راستای و حفظ صلح و امنیت در منطقه قفقاز دنبال میکرد. گفتوگوی ایمنا با پاتریک ساهاکیان، کارشناس روابط بینالملل را درباره دستاوردهای این سفر در ادامه میخوانید:
اهداف اقتصادی و سیاسی ایران از تقویت روابط با ارمنستان چیست؟
دستاوردهای سفرهای اخیر مقامات این دو کشور را میتوان در زمینههای مختلف تقسیمبندی کرد، بخش عمده این دستاوردها اقتصادی است و در زمینه حاملهای انرژی نیز مباحثی مطرح شده است از جمله انتقال گاز و برق از دو طرف به این دلیل که گاز از خطوط ایران به ارمنستان صادر میشود و در برخی فصول از ارمنستان به ایران صادر میشود.
نظر برخی کارشناسان این بود که سقف مبادلات و تراز تجاری کشور با چشمانداز یک میلیارد دلار تعریف شود اما آخرین اظهارات دو رئیس دولت نشان داد که افزایش تبادلات تا سقف سه میلیارد دلار برنامهریزی شده است که این رقم قابل توجهی است، از سوی دیگر باید در نظر داشت که منطقه قفقاز به خاطر مرز مشترک با ایران در حوزه سیاست خارجی جمهوری ایران از اهمیت زیادی برخوردار است و در منطقه قفقاز جنوبی که از کشورهای گرجستان، ارمنستان و آذربایجان تشکیل میشود دو کشور دارای مرز مشترک خاکی با ایران هستند و تأثیرات این کشورها بر سیاست خارجی ایران بسیار زیاد است بر همین اساس ایران در نظر دارد که در قفقاز آرامش و امنیتی برقرار شود از سوی دیگر مخالف هر گونه تغییر در مرزهای جغرافیایی کشورهای همسایه است به همین دلیل تلاش میکند مسائل را از طریق دیپلماسی و مهمتر از آن با حضور و میانجیگری کشورهای منطقه حل کند نه کشورهای غربی که منافع خود را در این منطقه دنبال میکنند.
پاشینیان نخست وزیر ارمنستان در ابتدای دوره نخست وزیری تمایلاتی به غرب داشت که اکنون مشخص شده تمام آنها به ضرر ارمنستان بود زیرا طرف تجاری بسیاری سنگینی با آذربایجان دارند. حضور صهیونیست در منطقه یکی دیگر از مشکلات ایران است که سیاستهای آذربایجان میتواند سرعت این پیشروی را افزایش دهد در حالیکه ایران هیچ گاه موافق ایجاد پایگاههای نظامی صهیونیستها در منطقه قفقاز نیست و در گذشته این اتفاق به واسطه آذربایجان این اتفاق رخ داد.
نقش روسیه در حل اختلافات مرزی بین آذربایجان و ارمنستان چیست؟
سیاستهای پوتینیسم درباره مرزهای کشورهای استقلال یافته از اتحاد جماهیر شوروی این است که آنها را بخشی از مرز و حاکمیت غیررسمی خود میداند بنابراین اگر اتفاقاتی در داخل این کشورها رخ دهد که نقشی در تغییر مرزها نداشته باشد برای روسیه از اهمیت چندانی برخوردار نیست اما به واسطه اینکه ارمنستان تکرار اشتباهی که گرجستان در سال ۲۰۱۴ و اوکراین در سال جاری انجام داد و به اتحادیه اروپا نزدیک شد، در نظر دارد که هرگز اجازه ندهد که این کشورها پای ناتو و اتحادیه اروپا را به منطقه باز کنند.
سیاستهای اشتباه پاشینیان در گذشته باعث شد که حمایتهای ایران و روسیه کمرنگ شوند اما سیاستی که در حال حاضر ترویج میشود این است که دو کشور از طریق دیپلماتیک و میانجیگری ایران مشکلات خود را حل کنند. ایران نیز نظری به ناامنی در منطقه ندارد در واقع عقلانیت در عملکرد ایران این است که مشکلات را به شکل دیپلماتیک حل کند و بر همین اساس تمام تلاش خود را به کار میگیرد.
آذریها همواره تلاش میکنند که درگیریهای بین ارمنستان و آذربایجان را به شکل جنگ دینی و مذهبی درآورند زیرا معتقدند که ایران و آذربایجان دو کشور مسلمان و به ویژه شیعه هستند پس میتوانند با یکدیگر همکاری کنند این در حالی است که آذربایجان از هویت مستقلی به نام آذری و ترک زبانی برخوردار است که هویت پانترکیسم را بر هرگونه هویت دیگری ترجیح میدهد بنابراین نمیتواند به ایران نزدیک شود زیرا سیاستهای پانترکیسم توسعه طلبی و اتحاد ترک زبانان است و ایران در این شرایط منافعی ندارد علاوه بر این تعلیمات تشیع در آذربایجان مغایراتی با تشیع ایران دارد از جمله اینکه در این کشور صدای اذان به گوش نمیرسد، همه مراسمهای مذهبی و دینی به شکل محدودی برگزار میشوند.
گرایش اصلی مقامات آذربایجان به ترکیه، تجزیه طلبی ایران از طریق استانهای آذری زبان، اتحاد تمام آذری زبانان است پس منافع همگرایی با ایران ندارند بر این اساس همواره در نظر دارند که ایران را به رفتار غیر میانجیگرانه محکوم کند.
چرا آذربایجان موضوع گسترش همکاریهای بین ایران و ارمنستان را به زیان خود برداشت کرده است؟
سیاستهایی که آذربایجان در عرصه داخلی و بینالمللی دنبال میکند را میتوان به دو بخش تقسیم کرد نخست تلاش برای هویت سازی آذریها که موضوع پنهانی نیست و از گذشته وجود داشته است. هویت آذری و ترک بودن برای آنها بسیار مهم است و در تمام حرکاتی که انجام میدهند و تفکراتی که در ذهن دولتمردان و بخشی از جمعیت آذریزبانان آذربایجان وجود دارد این است که این هویت را در سیاستهای داخلی خود تقویت کنند. در سیاست خارجی نیز تلاش میکنند که با ادامه موضوع تجزیهطلبی، استانهای آذریزبان ایران را به خود الحاق کنند.
تراز تجاری آذربایجان با رژیم صهیونیستی نیز قابل ملاحظه است و در سال ۲۰۱۸ به ۸۰۰ میلیون دلار رسید. موضوع منابع نفتی آذربایجان نیز مطرح است که باعث میشود کشورهای دیگری مانند ترکیه تلاش کنند که از منافع مادی آن برای تقویت بخشی از قدرت بالقوه خود بهره گیرند همچنین آذربایجان به دلیل ارتباط با رژیم صهیونیستی برخی از سیاستهای مربوط به تحکیم و قدرت بخشی به صهیونیسم در منطقه را ترویج میکنند به همین دلیل نمیتواند دوست مشترکی با ایران داشته باشد و این موضوع باعث میشود برای ترویج سیاستهای داخلی و خارجی خود بر ضد ایران جبههگیری کنند.
آیا تقویت روابط با ارمنستان به تثبیت مرزها و منطقه قفقاز خواهد انجامید؟
رؤسای دو دو دولت که در ارمنستان نخست وزیر و در ایران رئیس جمهور است، اخیراً دیدارهایی داشتند و یکی از دستاوردهای سفر نخست وزیر ارمنستان به ایران، اشاره فراوان هر دو شخصیت به در حوزه تاریخ ایران و ارمنستان بود که نشان میدهد در چند صده گذشته جنگ یا هیچ حرکت خصمانهای بین ایران و ارمنستان وجود نداشته است، این بدان معناست که دو کشور تاریخ همراه با امنیت و آرامشی داشتند و هنوز هم ارمنستان در در بین ۱۵ کشور همسایه ایران مرز امن ایران به شمار میآید به همین دلیل آذریها مخالف تحکیم روابط بین ایران و ارمنستان هستند زیرا روابط تجاری دو کشور میتواند منافع آنها را ترمیم کند و این خواسته آذربایجان و کشورهای دیگر نیست.
موضوع قفقاز نیز به عنوان یک کانال ارتباطی برای برقراری مسیر جغرافیایی ایران به روسیه به شمار میآید، بی نتیجه بودن سیاستهای نادرست نخست وزیر ارمنستان برای تعامل با صهیونیستها و غرب آنها را به این نتیجه رسانده که تنها روابط به سود ارمنستان از طریق ایران و روسیه است.
کد خبر 616635منبع: ایمنا
کلیدواژه: ارمنستان روابط ايران و ارمنستان درگیری های ارمنستان و آذربایجان ایران و ارمنستان نخست وزیر ارمنستان درگیری آذربایجان و ارمنستان مذاکره ارمنستان و آذربایجان مرز ایران و ارمنستان کارشناس مسائل سیاسی روابط بین الملل تحولات بین المللی اعتراضات ارمنستان رئیس جمهور ارمنستان تبادلات تجاری ایران به ارمنستان سفر نخست وزیر ارمنستان به ایران منطقه قفقاز شمالی تحولات قفقاز جمهوری آذربایجان شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق بین ایران و ارمنستان نخست وزیر ارمنستان منطقه قفقاز روابط بین دو کشور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۶۸۹۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا ایران دارای سلاح هسته ای برای منطقه و جهان امنیتزا است؟
علیرضا سلطانی؛ اعتماد
در روزهای اخیر به دنبال تشدید چالشهای سیاسی و امنیتی میان ایران و اسراییل (حمله اسراییل به كنسولگری ایران در سوریه و متعاقب آن حمله موشكی و پهپادی ایران به اسراییل)، بار دیگر زمزمهها پیرامون دستیابی ایران به سلاح هستهای (زمان یا ضرورت آن) در محافل سیاسی و رسانهای داخلی و خارجی افزایش یافته است.
تامل در اظهارنظرها و دیدگاههای مطرح شده نشان میدهد كه مخالفتها و مقاومتها در برابر ضرورت دستیابی ایران به سلاح هستهای به نسبت گذشته در داخل و خارج ایران كمتر و كمرنگتر شده است.
بسیاری از افرادی كه تا پیش از این به لحاظ مسائل امنیتی و نظامی، دستیابی ایران به سلاح هستهای را برای صلح و امنیت منطقهای و جهانی خطرناك تلقی میكردند با اولین درگیری مستقیم ایران و اسراییل بر مبنای سلاحهای متعارف (موشك و پهپاد) و تسهیل شرایط برای مواجهه بزرگتر و مخربتر برای منطقه، به این درك و صرافت افتادهاند كه یكی از مهمترین عوامل جلوگیری از درگیر شدن ایران و اسراییل، ایجاد توازن قدرت میان این دو كشور در سطح منطقهای است.
این توازن با توجه به بهرهمندی یكی از طرفین یعنی اسراییل به سلاح هستهای، تنها بر محور سلاح هستهای شكل میگیرد و از این منظر ضروری است ایران مانند اسراییل هر چه سریعتر و فوریتر به سلاح هستهای دست یابد تا منطقه شاهد ثبات و امنیت پایدار باشد.
این دیدگاه شاید از منظر نظریه توازن قدرت و نظریههای امنیتی نسل سوم و چهارم، چندان بیراه نباشد. به هر حال با توجه به شكسته شدن تابوی درگیری نظامی ایران و اسراییل در پی تحولات و تحركات نظامی اخیر دو طرف نسبت به یكدیگر، امكان درگیری نظامی گسترده با گستره منطقهای و حتی بینالمللی بسیار افزایش یافته است.
این شرایط خطرناك چه بسا بسیاری از تحلیلگران و حتی سیاستمداران جز طرفداران اسراییل را نسبت به ضرورت دستیابی جمهوری اسلامی ایران به سلاح هستهای مجاب كرده است .
با لحاظ شرایط اخیر منطقهای میتوان انتظار داشت روند تحولات سیاسی منطقهای و بینالمللی در قبال پرونده هستهای ایران دچار تغییرات جدی شود .
غرب به رهبری ایالات متحده امریكا در طول 20 سال گذشته نتوانسته روند توسعه تدریجی توانمندی هستهای ایران را با استفاده از روشهای غیرنظامی مانند تحریمهای اقتصادی متوقف سازد. فناوری و توانمندی هستهای ایران با وجود هزینههای سنگین اقتصادی و توسعهای آن به مرحلهای از ثبات علمی و فنی رسیده است به گونهای كه میتوان این توانمندی را بومی شده تلقی كرد.
از طرف دیگر با وجود نگرانی شدید غرب نسبت به روند رو به رشد توانمندی هستهای ایران و امكان دستیابی این كشور به سلاح هستهای و در عین حال متعهد شدن نسبت به جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، در حال حاضر امكان یا توانی برای عمل به این تعهد نداشته و ندارد.
تنها امید و ابزار برای این مهم، فشارهای اقتصادی بوده است كه با وجود ضربات سهمگین این تحریمها بر اقتصاد ایران و معیشت شهروندان و رویارویی نظام سیاسی این كشور با برخی چالشها، نتوانسته بر اراده حاكمیت ایران بر ادامه این راه تاثیری بگذارد.
بنابراین اقدام نظامی بهرغم اشارههای مستقیم و غیرمستقیم امریكا و غرب برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، به دلیل عدم آمادگی لازم این كشورها از یك سو و احساس خطر نسبت به پیامدهای شدید اقدام نظامی و گسترش آن به سطوح منطقهای و بینالمللی برای یك دوره میانمدت دور از انتظار است.
در این شرایط اگر ایران به آستانه دستیابی به فناوری تولید سلاح هستهای رسیده باشد و این مهم برای امریكا و متحدین غربی آن مسجل باشد، تنها واكنش آنها میتواند پذیرش واقعیت موجود و به رسمیت شناختن عضویت ایران در باشگاه دارندگان فناوری و توانمندی تولید سلاح هستهای باشد . شرایطی كه دور از دسترس نیست.
این وضعیت برای كشورهای منطقه جز اسراییل به شكل دیگری قابل تحلیل است .
ایران هستهای بهطور عام و ایران دارای سلاح هستهای بهطور خاص همواره دغدغه و نگرانی بزرگی برای كشورهای منطقه به خصوص كشورهای حوزه خلیجفارس بوده و در این راستا كشورهای مزبور به ویژه در دو دهه گذشته تمام تلاش خود را هماهنگ با غرب برای جلوگیری از رشد قدرت هستهای ایران به كار گرفتهاند، اما نگرانی از درگیری ایران و اسراییل در جنگی متعارف كه ظرفیت منطقهای شدن بسیار بالایی دارد، میتواند ذهنیت این كشورها به رهبری عربستان سعودی را به سمت ضرورت ایجاد توازن قدرت منطقهای از نوع هستهای میان ایران و اسراییل تغییر دهد .
از سوی دیگر رهبران قدرتطلب در كشورهایی مانند عربستان، تركیه و مصر بالطبع دنبال بهانهای برای مسلح شدن به سلاح هستهای برای تضمین قدرت و بقای خود هستند.
در این میان شاید عربستان و شخص بن سلمان كه پرچم مخالفت با ایران هستهای را سالهاست برافراشته و روحیه ماجراجویی بالایی برای ورود به عرصههای جدید قدرت دارد، با بهرهگیری از بهانه ایران دارای سلاح هستهای و با استفاده از دلارهای نفتی و حمایتهای غرب و امریكا، گام در مسیر هستهای شدن و دراختیار داشتن سلاح هستهای گذاشته و با هزینهای پایین و زمانی كوتاه به نسبت ایران، به این مهم دست خواهد یافت .
مسالهای كه بارها رهبران عربستان سعودی در سالهای اخیر به آن اشاره كرده و چه بسا برای تحقق آن به لحاظ مشاهده پیشرفت هستهای ایران، گامهای عملی به صورت مخفیانه برداشتهاند. بنابراین میتوان گفت به لحاظ منطقهای هم تابوی دستیابی ایران به سلاح هستهای به نسبت گذشته تا حدود زیادی شكسته شده و این كشورها علاوه بر آمادگی برای پذیرش این واقعیت در آینده نزدیك و پی بردن به دستاوردهای سیاسی و امنیتی منطقهای آن (توازن قدرت منطقهای) درصدد كنار آمدن با آن و مهمتر بهرهگیری هوشمندانه از آن در جهت منافع سیاسی و نظامی خود برخواهند آمد .
این دیدگاه كه خاورمیانه به دلیل عقبماندگیهای سیاسی و اجتماعی و همچنین فعال بودن كانونهای رادیكالیسم و بنیادگرایی از نوع دولتی و فرقهای و بالا بدون شدت تنشهای ایدئولوژیك درون منطقهای و فرامنطقهای، فاقد ظرفیتهای فكری، سیاسی و امنیتی برای در اختیار داشتن فناوریهای مربوطه و خصوصا سلاح هستهای بوده و نباید وارد رقابت هستهای از نوع نظامی شود نیز قابل مناقشه است.
بر اساس این دیدگاه، خاورمیانه هستهای، موجبات ناامنی و نابودی جهانی را فراهم میسازد. تجربه تاریخی ثابت كرده از زمان دستیابی قدرتهای بزرگ به سلاح هستهای، رویارویی نظامی مستقیم میان این كشورها از بین رفته و این كشورها خصوصا امریكا و شوروی در دوران جنگ سرد با استفاده از دیپلماسی سعی در عدم مواجهه نظامی داشتند .
این مهم در مورد جنوب آسیا و دستیابی هند و پاكستان به فناوری تولید سلاحهای هستهای در دهه 1990 مصداق دارد. از زمان دستیابی این دو كشور به سلاح هستهای، مناقشات دو كشور بسیار محدود شده و جنوب آسیا امنیت بیشتر را تجربه میكند.
در اختیار داشتن فناوری سلاح هستهای، منطق، قاعده بازی و سازوكارهای مدیریتی و امنیتی خاص خود را دارد.
از زمان دستیابی بشر به سلاح هستهای، جهان امنتر نسبت به گذشته بوده است، چراكه دولتها به این صرافت و عقلانیت رسیدهاند كه با وجود در اختیار داشتن سلاح هستهای، اما امكان استفاده از آن برای تامین امنیت، نزدیك به صفر است، چراكه سلاح هستهای صرفا برای داشتن و نه برای استفاده است.
این شرایط در مورد خاورمیانه نیز مصداق دارد. سلاح هستهای، تندروترین و رادیكالترین دولتها را نیز رام میكند. برخلاف تصور رایج، بهرهمندی قدرتهای منطقهای خاورمیانه از سلاح هستهای، امنیت منطقه و جهان را بیشتر تامین میكند.
این مهم، زمینه ارتقای سطح امنیت و ثبات در منطقه، افزایش حساسیتهای امنیتی منطقهای، فروكش كردن سطح چالشهای سیاسی و ایدئولوژیك بین كشورها، تضعیف كانونهای اجتماعی و فرقهای بنیادگرایی و رادیكالیسم در سطح منطقه و در مقابل ایجاد زمینههای ثبات، امنیت و توسعه خواهد شد. خاورمیانه هستهای، نه تنها تهدیدی برای امنیت جهانی نخواهد بود، بلكه به تقویت امنیت و ثبات منطقه و جهان كمك كرده، عقبماندگی سیاسی، اقتصادی و امنیتی خاورمیانه از روندهای جهانی را جبران كرده و زمینه و گذار آن به دوران جدیدی از ثبات و امنیت را فراهم میسازد.
انتظار برای خاورمیانه هستهای با توانمندی نظامی چندان طولانی نیست و دیری نخواهد پاییدکه جهان به این درك خواهد رسید خاورمیانه هستهای برای امنیت پایدار جهانی ضروری و فوری است و ایران در این زمینه پیشرو خواهد بود.
کانال عصر ایران در تلگرام